نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





بسه ديگه گريه نكن اتيش گرفتم بخدا

اونقدر خدا خدا نكن ميسپارمت دست خدا

با اون چشات نگام نكن طاقت ندارم به خدا

گريه رو بس كن عزيزم صدات گرفته به خدا

فداي گريه هات بشم اينجوري بي تابي نكن

رو زخم من نمك نزن داغ منو تازه نكن

اسممو خط بزن برو اتيش بهم بزن برو

منو ببخش عزيزم،خدا تو رو ازم گرفت

خدا واست تو اسمون يه عشق تازه اي گرفت

وقت از دعا گرفته و خاطره هات مونده واسم

ميري ولي اينو بدون،نميري از تو خاطرم

خدا حافظ عزيز من،خداحافظ تا روز نور

صداي گريه هات هنوز،داره مياد از راه دور...


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:32 | |







دارم می رم رو سنگ قبرم ننویس

اسمم چی بود یا کی بودم

قاصدکا خبر ندن عاشق تو یکی بودم

به پونه ها بگو واسم گریه و زاری نکنن

چیه همش هی می بارن الهی که من بمیرم

آخه مگه کجا می رم؟

همین ورا به یه سفر

 دسته گل رو قبرمو به گلدونش پس بدید

به خاطر منم شده به زندگیش نفس بدید

می خوام که کوله بارمو رو شونه عشق بزارم

 

دارم می رم ولی بدون به جون تو دوست دارم


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:32 | |







غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق

یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق

بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار

اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار

زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی

رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی

آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک

اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک

تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود

دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود

تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری

تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری


پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی

تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی

داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن

رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون

تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق

منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق

نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه

تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه

عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک

گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک

نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش

شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش

و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره

پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره

اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم

بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم

ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد

روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد

بـه خـدا نـمــیـری از یاد... .


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:30 | |







خيلي سخته چيزي رو كه تا ديشب بود يادگاري

 

صبح بلند شي و ببيني كه ديگه دوستش نداري

خيلي سخته كه نباشه هيچ جايي براي اشتي

بي وفا شه اون كسي كه جونتو واسش گذاشتي

خيلي سخته تو زمستون غم بشينه روي برفا

 مي سوزونه گاهي قلب و زهر تلخه بعضي حرفا

خيلي سخته اون كسي كه اومد و كردت ديونه

هوساش وقتي تموم شد بگه پيشت نمي مونه

خيلي سخته اگه عمر جادوي شعرت تموم شه

نكنه چيزي كه ريختي پاي عشق اون حروم شه

خيلي سخته اون كسي كه گفت واسه چشمات ميميره

بره و ديگه سراغي از تو و نگات نگيره

خيلي سخته تا يه روزي حرفاي اون باورت شه

نكنه يه روز ندامت راه تلخه اخرت شه

خيلي سخته كه عزيزي يه شب عازم سفر شه

تازه فرداي همون روز دوست عاشقش خبر شه

خيلي سخته بي بهونه ميوه هاي كال و چيدن

به خدا كم غصه اي نيست چند روز تو رو نديدن

خيلي سخته دلي رو با نگات دزديده باشي

وسط راه اما از عشق يه كمي ترسيده باشي

خيلي سخته چشاي تو واسه اون كسي خيسه

كه پيام داده يه عمره واسه تو نمينويسه

خيلي سخته كه دل تو نكنه قصد تلافي

تا كه بين دو پرستو نباشه هيچ اختلافي

خيلي سخته اون كه ديروز تو واسش يه رويا بودي

 

از يادش رفته كه  واسش تو تموم دنيا بود

 


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:28 | |







بي خبر از حال هم بودن چه سود

بر مزارم با سوز ناليدن چه سود؟

زنده را تا زنده است بايد به فريادش رسيد

ورنه بر سنگ مزارش اب پاشيدن چه سود

گر نرفتي خانه اش تا زنده بود

خانه ي صاحب عزا تا صبح خوابيدن چه سود

گر نپرسي حال من تا زنده ام

گريه و زاري و ناليدن چه سود

زنده را در زندگي قدرش بدان

ورنه مشكي را براي مرده پوشيدن چه سود

گر نكردي ياد من تا زنده ام

 

سنگ مرمر روي قبرم وانهادن چه سود...


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:25 | |







پوستر جدید مجید خراطها

بس شنیدم داستان بی کسی/ بس شنیدم قصه ی دلواپسی 

قصه ی عشق از زبان هر کسی / گفته اند از نی حکایتها بسی

حال بشنو از من این افسانه را / داستان این دل دیوانه را

چشمهایش بویی از نیرنگ داشت / دل دریغا ، سینه ای از سنگ داشت

با دلم انگار قصد جنگ داشت / گویی از با من نشستن ننگ داشت

عاشقم من، عاشقم من ، قصد هیچ انکار نیست/لیک با عاشق نشستن عار نیست

کار او آتش زدن ،من سوختن / در دل شب چشم بر در دوختن

من خریدن ناز ،او نفروختن/ باز آتش در دلم افروختن

سوختن در عشق را از بر شدیم /آتشی بودیم و خاکستر شدیم

از غم این عشق مردن باک نیست/خون دل هر لحظه خوردن باک نیست

آه می ترسم شبی رسوا شوم / بدتر از رسواییم ، تنها شوم

وای از این صید و آه از آن کمند/پیش رویم خنده پشتم پوزخند

بر چنین نامهربانی دل مبند / دوستان گفتند و دل نشنید پند

خانه ای ویران تر از ویرانه ام / من حقیقت نیستم افسانه ام

گر چه سوزد پر،ولی پروانه ام /فاش میگویم که من دیوانه ام

تا به کی آخر چنین دیوانگی؟/ پیله گی بهتر از این پروانگی!!

گفتمش آرام جانی ؟ گفت نه!

گفتمش شیرین زبانی ؟  گفت نه!

گفتمش نامهربانی ؟  گفت نه!

میشود یک شب بمانی ؟  گفت نه!

دل شبی دور از خیالش سر نکرد /گفتمش افسوس او باور نکرد

خود نمیدانم خدایا چیستم ؟/ یک نفر با من بگوید کیستم ؟

بس کشیدم آه از دل بردنش / آه اگر آهم بگیرد دامنش!

با تمام بی کسی ها ساختم /وای  بر من ساده بودم ، باختم

دل سپردن دست او دیوانگیست /آه غیر از من کسی دیوانه نیست

گریه کردن تا سحر کار من است /شاهد من چشم بیمار من است

فکر میکردم که او یار من است/نه! فقط در فکر آزار من است

نیتش از عشق تنها خواهش است، نیتش از عشق تنها خواهش است

       دوستت دارم     دروغی فاحش است

یک شب آمد زیرو رویم کرد و رفت /بغض تلخی در گلویم کرد و رفت

مذهب او هر چه بادا باد بود  / خوش بحالش که این قدر آزاد بود

بی نیاز از مستی می ،شاد بود /چشمهایش مست مادر زاد بود!

 

یک شبه از عمر سیرم کرد و رفت / من جوان بودم پیرم کرد و رفت


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:22 | |







http://axgig.com/images/50778281862267595377.jpg

بعد رفتنت عزیزم ، بس که تنهایی کشیدم

قامتم خمیده از بس ، عشقتو به دوش کشیدم

تو غم بی همزبونی ، هی می کشتم لحظه هامو

روی برگ های شعرم ، خالی کردم عقده هامو

خاطرت جمع هر جا باشی ، توی غربت یه کسی هست

خاطراتت زندگیشه ، اون غریبه خاطرت هست

اون که تو هفت آسمونش ، یه ستاره هم نداره

اون منم که دلخوشی شه ، گل من کسی رو داره

مثل دیگرون نبودم ، سر راهتو نبستم

می دونستم نمیای و چشم به جاده ها نشستم

خاطرت جمع تو دل من ، تو حسابت پاکه پاکه

این خطای دل من بود ، اون که افتاده به خاکت

تو روزهایی که نبودی ، نمی دونی چی کشیدم

صبح تا شب زخم زبون از هر غریبه ای شنیدم

گل من سرت سلامت ، تو که خوش باشی غمم نیست

این همیشه آرزومه ، پس دلیل ماتمم نیست

دیگه از گریه گذشته ، به جنون کشیده کارم

 

تو که خوشبختی عزیزم ، دیگه غصه ای ندارم...


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:20 | |







اگه به خاطرم دلت از خدا بی خبر شده

اگه وجودم واسه تو مشکل و دردسر شده

 

باشه میرم از پیش تو میرم تا قاب پنجره

بدون تو توی دلم همیشه جای خنجره

 

اگه نگاهم این روزا سرده مثل دستهای تو

اگه سیاهه روز من درست مثل شبهای تو

 

اگه وجودم مثل کابوس توی تنهایی هات

اگه با بودن من جاری اشک های تو

 

این مشکلو همین روزا با مردنم حل میکنم

توی جهنمم یه جور با غصه هام سر میکنم

 

خدا کنه بدون من قلب تو سر به راه بشه

مثل دل کبوترا تو آسمون رها بشه

 

دیگه تموم غصه هام به گریه عادت میکنن

خودمو از غربت این زمونه راحت میکنم

 

باشه گلم غصه نخور میرم به دیدن خدا

 

بهتره از اینجا برم قلبها باشن از هم جدا


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:17 | |







اومدم خداحافظی دیگه دارم میرم سفر

دوست نداشتم بمونی از حال و روزم بی خبر

 

اومدم بهت بگم که چشم به راه من نمون

دیگه آخرین دفعه ست پا میزارم تو خونه تون

 

واسه من گریه نکن سیاه نپوش پشت سرم

شاید اینجوری بتونم تو رو از یاد ببرم

 

واسه بدرقه م نیا چیزی نگو حرفی نزن

میدونم سخته برات دیدن من توی کفن

 

اینجوری نگام نکن ازت خجالت میکشم

دوست نداشتم که یه خط روی رفاقت بکشم

 

بگو بخشیدی منو که باید از پیشت برم

چه ببخشی چه نبخشی آخرش مسافرم

 

من دارم میرم از اینجا نگران من نباش

آخ نفسم بند اومده خونه سنگینه هواش

 

اینو یادت بمونه رفتنی ها باید برن

 

حالا نوبت منه فرشته ها منتظرن...


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:15 | |







خداحافظ برو عشقم...
خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه
برو که ديدن اشکات منو به گريه ميندازه

نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست
نميشه بعد تو بوسيد نميشه بعد تو دل بست

منو تنها بذار اينجا تو اين روزاي بي لبخند
که بايد بي تو پرپرشه که بايد از نگات دل کند

حلالم کن اگه ميري اگه دوري اگه دورم
اگه با گريه ميخندم حلالم کن که مجبورم

نگو عادت کنم بي تو که ميدوني نميتونم
که ميدوني نفسهامو به ديدار تو مديونم

فداي عطر آغوشت برو که وقت پروازه
برو که بدرقه داره منو به گريه ميندازه

 


برو عشقم خداحافظ برو تو گريه حلالم کن
خداحافظ برو اما حلالم کن حلالم كن


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:14 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 25 صفحه بعد