نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





555178_398378363605522_1738732426_n.jpg

ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ آن هاﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺪﺍﺭﻣﺸﺎﻥ ﺗﻨﮓ ﺍﺳﺖ ...

ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﺑﻮﯼ ﺣﻠﻮﺍﯼ ﺧﯿﺮﺍﺕ …

ﯾاد ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺭﻓﺘﻪ ...

ﻃﻌﻢ ﺗﻠﺦ ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻓﻮﺭﯼ …

ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻻﮐﺮﺩﺍر ...

ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﭘﺮﺳﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻫﺪﻑ …

ﻏﺮﺑﺖ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻭ ﺣﻠﻖ ﺁﻭﯾﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻩ ﺍﺯ ﺗﯿﺮ ﭼﺮﺍﻍ ﺑﺮﻕ ...

ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ …

ﺍﻧﺪﻭﻩ مرده ها …

ﮔِﺰﮔِﺰ ﮐﺮﺩﻥ ﺯﺧﻢ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻫﺎ …

ﺷﻮﺭﯼ ﺍﺷﮏ ﻫﺎ ...

ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎی ﺯﯾﺎﺩ

ﻭ ﭘﺎ ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻣﯿﺎن این همه ﺧﺎﻃﺮﻩ ... پنجشنبه است و ...

 

دلم گرفته است …………کاش بودی ..!


[+] نوشته شده توسط amirali در 18:30 | |







به جای دسته گلی که فردا در قبرم نثار می کنی امروزباشاخه گلی کوچک یادم کن

 

 

 

 

به جای سیل اشکی که فردا بر مزارم می ریزی امروز با تبسمی شادم کن

به جای اون متن هایی که فردا برایم می نویسی امروز با یک پیغام کوچک شادم کن

 

من امروز به تو نیاز دارم نه فردا!!!


[+] نوشته شده توسط amirali در 18:27 | |







لعنت به من كه ساده بريدم....لعنت به من كه دردتو نديدم

لعنت به من كه پاي تو نموندم....لعنت به من كه قلبتو شكوندم

روياي تو شده جدايي از من....همنفسم بيا بمون پيش من

خودت ميدوني كه سهم ما نيست....جداي و بريدن و شكستن

چشماي من پر از اشك شب و روز....حق ميدم بهت تو اتيش عشق من نسوز

برو با مردي كه تو روياهاته....ولي بدون قلب منم باهاته

روياي تو كابوس شب هاي من....دليل خنده هات حرف دل من

 

ميخواي بري ،برو كنار اون كه....حرفاش دروغه گل تنهاي من


[+] نوشته شده توسط amirali در 18:14 | |







دلم داغون...توام با اون...زیربارون...رفتی آروم...سرت گرمو...تنم سردو...لبات خندون....چشام گریون...دلت قرصو...دلم ویرون...چه حالیم...زیربارون...فرشتم شد...واسم حیوون...بازم سیگار...که سوخت آروم...............


[+] نوشته شده توسط amirali در 18:13 | |







دارم می رم رو سنگ قبرم ننویس

اسمم چی بود یا کی بودم

قاصدکا خبر ندن عاشق تو یکی بودم

به پونه ها بگو واسم گریه و زاری نکنن

چیه همش هی می بارن الهی که من بمیرم

آخه مگه کجا می رم؟

همین ورا به یه سفر

 دسته گل رو قبرمو به گلدونش پس بدید

به خاطر منم شده به زندگیش نفس بدید

می خوام که کوله بارمو رو شونه عشق بزارم

 

دارم می رم ولی بدون به جون تو دوست دارم


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:32 | |







بسه ديگه گريه نكن اتيش گرفتم بخدا

اونقدر خدا خدا نكن ميسپارمت دست خدا

با اون چشات نگام نكن طاقت ندارم به خدا

گريه رو بس كن عزيزم صدات گرفته به خدا

فداي گريه هات بشم اينجوري بي تابي نكن

رو زخم من نمك نزن داغ منو تازه نكن

اسممو خط بزن برو اتيش بهم بزن برو

منو ببخش عزيزم،خدا تو رو ازم گرفت

خدا واست تو اسمون يه عشق تازه اي گرفت

وقت از دعا گرفته و خاطره هات مونده واسم

ميري ولي اينو بدون،نميري از تو خاطرم

خدا حافظ عزيز من،خداحافظ تا روز نور

صداي گريه هات هنوز،داره مياد از راه دور...


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:32 | |







غـروبـا میون هــفته بر سـر قـبر یه عاشـق

یـه جوون مـیاد مـیزاره گـلای سـرخ شـقایـق

بی صـدا میشکنه بغضش روی سـنـگ قبـر دلدار

اشک میریزه از دو چـشـمش مثل بارون وقت دیدار

زیر لب با گـریه مـیگه : مـهـربونم بی وفایـی

رفتی و نیـسـتی بدونی چـه جـگر سـوزه جـدایی

آخه من تو رو می خواستم اون نجـیـب خوب و پاک

اون صـدای مهـربون ، نه سـکــوت ســرد خــاک

تویی که نگاه پاکت مـرهـم زخـم دلــــم بـود

دیدنـت حـتی یه لـحــظه راه حـل مشکـلـم بود

تو که ریـشه کردی بـا من، توی خـاک بی قراری

تو که گفتی با جـدایی هـیـچ مـیونه ای نداری


پس چـرا تنهام گذاشـتی توی این فـصل ســیاهی

تو عـزیـزترینی اما یه رفیـق نــیـمه راهــی

داغ رفتنـت عـزیـزم خط کـشـیـد رو بـودن مـن

رفتی و دیگـه چـه فایده ناله و ضـجـّه و شیـون

تو سـفر کردی به خـورشـید ،رفتی اونور دقایق

منـو جا گذاشتی اینجا با دلی خـســته و عاشـق

نمـیـخـوام بی تو بمـونم ، بی تـو زندگی حرومــه

تو که پیش من نبـاشـی ، هـمـه چـی برام تمـومه

عاشـق خـسـته و تنها سـر گـذاشـت رو خاک نمناک

گفت جگر گـوشـه ی عـشـقو دادمـش دسـت توای خاک

نزاری تنها بمونـه ، هــمـدم چـشـم سـیـاش باش

شونه کن موهاشو آروم ، شـبا قصـه گو بـراش باش

و غـروب با اون غـرورش نتونسـت دووم بـیـــاره

پاکشـیـداز آسـمـون و جاشـو داد به یـک سـتاره

اون جــوون داغ دیـده با دلـی شـکـسـته از غـم

بوسـه زد رو خـاک یار و دور شد آهسـته و کم کم

ولی چند قدم که دور شد دوباره گـریه رو سـر داد

روشــــو بــر گــردونـــد و داد زد

بـه خـدا نـمــیـری از یاد... .


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:30 | |







خيلي سخته چيزي رو كه تا ديشب بود يادگاري

 

صبح بلند شي و ببيني كه ديگه دوستش نداري

خيلي سخته كه نباشه هيچ جايي براي اشتي

بي وفا شه اون كسي كه جونتو واسش گذاشتي

خيلي سخته تو زمستون غم بشينه روي برفا

 مي سوزونه گاهي قلب و زهر تلخه بعضي حرفا

خيلي سخته اون كسي كه اومد و كردت ديونه

هوساش وقتي تموم شد بگه پيشت نمي مونه

خيلي سخته اگه عمر جادوي شعرت تموم شه

نكنه چيزي كه ريختي پاي عشق اون حروم شه

خيلي سخته اون كسي كه گفت واسه چشمات ميميره

بره و ديگه سراغي از تو و نگات نگيره

خيلي سخته تا يه روزي حرفاي اون باورت شه

نكنه يه روز ندامت راه تلخه اخرت شه

خيلي سخته كه عزيزي يه شب عازم سفر شه

تازه فرداي همون روز دوست عاشقش خبر شه

خيلي سخته بي بهونه ميوه هاي كال و چيدن

به خدا كم غصه اي نيست چند روز تو رو نديدن

خيلي سخته دلي رو با نگات دزديده باشي

وسط راه اما از عشق يه كمي ترسيده باشي

خيلي سخته چشاي تو واسه اون كسي خيسه

كه پيام داده يه عمره واسه تو نمينويسه

خيلي سخته كه دل تو نكنه قصد تلافي

تا كه بين دو پرستو نباشه هيچ اختلافي

خيلي سخته اون كه ديروز تو واسش يه رويا بودي

 

از يادش رفته كه  واسش تو تموم دنيا بود

 


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:28 | |







بي خبر از حال هم بودن چه سود

بر مزارم با سوز ناليدن چه سود؟

زنده را تا زنده است بايد به فريادش رسيد

ورنه بر سنگ مزارش اب پاشيدن چه سود

گر نرفتي خانه اش تا زنده بود

خانه ي صاحب عزا تا صبح خوابيدن چه سود

گر نپرسي حال من تا زنده ام

گريه و زاري و ناليدن چه سود

زنده را در زندگي قدرش بدان

ورنه مشكي را براي مرده پوشيدن چه سود

گر نكردي ياد من تا زنده ام

 

سنگ مرمر روي قبرم وانهادن چه سود...


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:25 | |







پوستر جدید مجید خراطها

بس شنیدم داستان بی کسی/ بس شنیدم قصه ی دلواپسی 

قصه ی عشق از زبان هر کسی / گفته اند از نی حکایتها بسی

حال بشنو از من این افسانه را / داستان این دل دیوانه را

چشمهایش بویی از نیرنگ داشت / دل دریغا ، سینه ای از سنگ داشت

با دلم انگار قصد جنگ داشت / گویی از با من نشستن ننگ داشت

عاشقم من، عاشقم من ، قصد هیچ انکار نیست/لیک با عاشق نشستن عار نیست

کار او آتش زدن ،من سوختن / در دل شب چشم بر در دوختن

من خریدن ناز ،او نفروختن/ باز آتش در دلم افروختن

سوختن در عشق را از بر شدیم /آتشی بودیم و خاکستر شدیم

از غم این عشق مردن باک نیست/خون دل هر لحظه خوردن باک نیست

آه می ترسم شبی رسوا شوم / بدتر از رسواییم ، تنها شوم

وای از این صید و آه از آن کمند/پیش رویم خنده پشتم پوزخند

بر چنین نامهربانی دل مبند / دوستان گفتند و دل نشنید پند

خانه ای ویران تر از ویرانه ام / من حقیقت نیستم افسانه ام

گر چه سوزد پر،ولی پروانه ام /فاش میگویم که من دیوانه ام

تا به کی آخر چنین دیوانگی؟/ پیله گی بهتر از این پروانگی!!

گفتمش آرام جانی ؟ گفت نه!

گفتمش شیرین زبانی ؟  گفت نه!

گفتمش نامهربانی ؟  گفت نه!

میشود یک شب بمانی ؟  گفت نه!

دل شبی دور از خیالش سر نکرد /گفتمش افسوس او باور نکرد

خود نمیدانم خدایا چیستم ؟/ یک نفر با من بگوید کیستم ؟

بس کشیدم آه از دل بردنش / آه اگر آهم بگیرد دامنش!

با تمام بی کسی ها ساختم /وای  بر من ساده بودم ، باختم

دل سپردن دست او دیوانگیست /آه غیر از من کسی دیوانه نیست

گریه کردن تا سحر کار من است /شاهد من چشم بیمار من است

فکر میکردم که او یار من است/نه! فقط در فکر آزار من است

نیتش از عشق تنها خواهش است، نیتش از عشق تنها خواهش است

       دوستت دارم     دروغی فاحش است

یک شب آمد زیرو رویم کرد و رفت /بغض تلخی در گلویم کرد و رفت

مذهب او هر چه بادا باد بود  / خوش بحالش که این قدر آزاد بود

بی نیاز از مستی می ،شاد بود /چشمهایش مست مادر زاد بود!

 

یک شبه از عمر سیرم کرد و رفت / من جوان بودم پیرم کرد و رفت


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:22 | |







http://axgig.com/images/50778281862267595377.jpg

بعد رفتنت عزیزم ، بس که تنهایی کشیدم

قامتم خمیده از بس ، عشقتو به دوش کشیدم

تو غم بی همزبونی ، هی می کشتم لحظه هامو

روی برگ های شعرم ، خالی کردم عقده هامو

خاطرت جمع هر جا باشی ، توی غربت یه کسی هست

خاطراتت زندگیشه ، اون غریبه خاطرت هست

اون که تو هفت آسمونش ، یه ستاره هم نداره

اون منم که دلخوشی شه ، گل من کسی رو داره

مثل دیگرون نبودم ، سر راهتو نبستم

می دونستم نمیای و چشم به جاده ها نشستم

خاطرت جمع تو دل من ، تو حسابت پاکه پاکه

این خطای دل من بود ، اون که افتاده به خاکت

تو روزهایی که نبودی ، نمی دونی چی کشیدم

صبح تا شب زخم زبون از هر غریبه ای شنیدم

گل من سرت سلامت ، تو که خوش باشی غمم نیست

این همیشه آرزومه ، پس دلیل ماتمم نیست

دیگه از گریه گذشته ، به جنون کشیده کارم

 

تو که خوشبختی عزیزم ، دیگه غصه ای ندارم...


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:20 | |







اگه به خاطرم دلت از خدا بی خبر شده

اگه وجودم واسه تو مشکل و دردسر شده

 

باشه میرم از پیش تو میرم تا قاب پنجره

بدون تو توی دلم همیشه جای خنجره

 

اگه نگاهم این روزا سرده مثل دستهای تو

اگه سیاهه روز من درست مثل شبهای تو

 

اگه وجودم مثل کابوس توی تنهایی هات

اگه با بودن من جاری اشک های تو

 

این مشکلو همین روزا با مردنم حل میکنم

توی جهنمم یه جور با غصه هام سر میکنم

 

خدا کنه بدون من قلب تو سر به راه بشه

مثل دل کبوترا تو آسمون رها بشه

 

دیگه تموم غصه هام به گریه عادت میکنن

خودمو از غربت این زمونه راحت میکنم

 

باشه گلم غصه نخور میرم به دیدن خدا

 

بهتره از اینجا برم قلبها باشن از هم جدا


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:17 | |







اومدم خداحافظی دیگه دارم میرم سفر

دوست نداشتم بمونی از حال و روزم بی خبر

 

اومدم بهت بگم که چشم به راه من نمون

دیگه آخرین دفعه ست پا میزارم تو خونه تون

 

واسه من گریه نکن سیاه نپوش پشت سرم

شاید اینجوری بتونم تو رو از یاد ببرم

 

واسه بدرقه م نیا چیزی نگو حرفی نزن

میدونم سخته برات دیدن من توی کفن

 

اینجوری نگام نکن ازت خجالت میکشم

دوست نداشتم که یه خط روی رفاقت بکشم

 

بگو بخشیدی منو که باید از پیشت برم

چه ببخشی چه نبخشی آخرش مسافرم

 

من دارم میرم از اینجا نگران من نباش

آخ نفسم بند اومده خونه سنگینه هواش

 

اینو یادت بمونه رفتنی ها باید برن

 

حالا نوبت منه فرشته ها منتظرن...


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:15 | |







خداحافظ برو عشقم...
خداحافظ برو عشقم برو که وقت پروازه
برو که ديدن اشکات منو به گريه ميندازه

نگاه کن آخر راهم نگاه کن آخر جادست
نميشه بعد تو بوسيد نميشه بعد تو دل بست

منو تنها بذار اينجا تو اين روزاي بي لبخند
که بايد بي تو پرپرشه که بايد از نگات دل کند

حلالم کن اگه ميري اگه دوري اگه دورم
اگه با گريه ميخندم حلالم کن که مجبورم

نگو عادت کنم بي تو که ميدوني نميتونم
که ميدوني نفسهامو به ديدار تو مديونم

فداي عطر آغوشت برو که وقت پروازه
برو که بدرقه داره منو به گريه ميندازه

 


برو عشقم خداحافظ برو تو گريه حلالم کن
خداحافظ برو اما حلالم کن حلالم كن


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:14 | |







اس ام اس های عاشقانه و عارفانه ی جدید دلتنگی و بی وفایی bia2sms.org

گفتی که مرا دوست نداری گله ای نیست


بین من و عشق تو ولی فاصله ای نیست


گفتم که کمی صبر کن و گوش به من کن


گفتی که نه باید بروم حوصله ای نیست


پرواز عجب عادت خوبیست ولی حیف


تو رفتی و دیگر اثر از چلچله ای نیست


گفتی که کمی فکر خودم باشم و آن وقت


جز عشق تو در خاطر من مشغلهای نیست


رفتی تو خدا پشت و پناهت به سلامت


بگذار بسوزند دل من مساله ای نیست


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:12 | |







http://axgig.com/images/81288347878085935320.jpg

شاهی بود که برای سرگرمی خود یک بازی ساخت....!

که دونفر باهم بر روی یک ترازو می رفتند..

و فرد سبکتر را می کشت..

من و یارم هم باهم افتادیم..

برای اینکه یارم زنده بماند..

 

ده  روز غذا نخوردم..

 در روز مسابقه خود را سبکتر گرفتم...

غافل از اینکه یارم..

 

به پای خود وزنه بسته بود


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:11 | |







اگر روزي مردم تابوتم را سياه كنيدتا همه بدانند سياه بخت بودم،بر روي سينه ام تكه يخي بگذاريد تا به جاي معشوقم برايم گريه كند،چشمانم را باز نگه داريد تا همه بدانند چشم انتظار او بودم و مردم،اخرين خواسته ي من از شما اينكه دستانم را ببنديد تا بداند،(خواستم ولي نتوانستم)


[+] نوشته شده توسط amirali در 13:9 | |







پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم كه میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت كنم.

دختر لبخندی زد و گفت ممنونم...

تا اینكه یك روز اون اتفاق افتاد.. حال دختر خوب نبود.. نیاز فوری به قلب داشت.. از پسر خبری نبود.. دختر با خودش میگفت: میدونی كه من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو فدا كنی.. ولی این بود اون حرفات.. حتی برای دیدنم هم نیومدی… شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…

چشمانش را باز كرد.. دكتر بالای سرش بود. به دكتر گفت چه اتفاقی افتاده؟ دكتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده. شما باید استراحت كنید.. درضمن این نامه برای شماست..!

دختر نامه رو برداشت. اثری از اسم روی پاكت دیده نمیشد. بازش كرد و درون آن چنین نوشته شده بود:

سلام عزیزم. الان كه این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام. از دستم ناراحت نباش كه بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری كه قلبمو بهت بدم.. پس نیومدم تا بتونم این كارو انجام بدم.. امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه.(عاشقتم تا بینهایت)

 

دختر نمیتوانست باور كند.. اون این كارو كرده بود.. اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا كرد و قطره های اشك روی صورتش جاری شد.. و به خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نكردم...


[+] نوشته شده توسط amirali در 12:43 | |







http://s1.picofile.com/file/7487095478/narefigh_.jpg

نـفـریـלּ بــِـﮧتــِـِـُو اۓ غــَِـِـِـریـبــﮧ
 
 
 

بــِـﮧتـــُو ڪِـﮧ روزۓ آشنـاتَـریـלּ لَـحـظـِـﮧ هـایـَـمْــ ــ بـوבۓ

 

 

 

سُـکـوتِ פֿـَـستــﮧ פּَ قلــِـِـِـِبِ شـکـَسـتــــ‗__‗ــــﮧ اґَ را ببین بـا مَـלּ چـِـکَـرבۓ؟

 

 

آیـا تـاواטּِ عـ ـاشـق شدَטּ פּَ عـاشـق بـوבَטּ این اَست؟

 

 

 

اگـر چنین اَست پـَس نفریــלּ بـَر عـِشق

 

 

 

روزگــ ـار تـِـِـِـِنـها شُدنَـم را קَ اِنـتظار مـے گــُذرانـَـمْــ ـ


[+] نوشته شده توسط amirali در 12:42 | |







 

صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو

یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو

خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد

تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو

لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی

و بمان تا به یقین دیر شود بعد برو

صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو

یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو

تو اگر کوچ کنی بغض خدا میشکند

صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو


[+] نوشته شده توسط amirali در 12:40 | |







 

صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو

یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو

خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد

تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو

لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی

و بمان تا به یقین دیر شود بعد برو

صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو

یا دل از دیدن تو سیر شود بعد برو

تو اگر کوچ کنی بغض خدا میشکند

صبر کن گریه به زنجیر شود بعد برو


[+] نوشته شده توسط amirali در 12:40 | |







اصلا عیب نداره !!

عیب نداره که تنهایی ...

عیب نداره که دیگه زیر بارون بدون اون باید تنها خیس بشی ....

عیب نداره که شبا بدون شب بخیر عشقی که الان نداریش میخوابی ...

عیب نداره که جمله ی دوستت دارم رو دیگه نمیشنوی تا دلت یکم آروم بشه ...

عیب نداره که دلش دیگه برات تنگ نمیشه 

تا بفهمی هنوزم عاشقانه دوستت داره ...

 عیب نداره که اگه خیانت دیدی و دم نزدی .....

 یعنی نخواستی که هیچی بگی ....

عیب نداره اگه اونیکه بهت گفت تا آخرش باهاته

 الان دیگه نیست تا ببینه چقدر تنها شدی و غم

تو دلت نشسته ...

 

اما مطمئن باش یه روزی

همونی که قدر تو رو ندونست یه روز توی حسرت داشتنت میسوزه


[+] نوشته شده توسط amirali در 12:34 | |







1399197839545323.jpg

مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه...
 
مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه
 
مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه
 
مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه
 
مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے ...
 
زمــآنـے ڪه دلت گرفت 
 
چگونه و با چه رویـےسر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے :
 
خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم !!!
 

 

 پس چه شد ...


[+] نوشته شده توسط amirali در 12:33 | |







وای از دست این تنهایی، وای از دست این دل بهانه گیر
وای از دست این لحظه های نفسگیر ،ای خدا بیا و دستهای سردم را بگیر
خسته ام ، باز هم دلم گرفته و دل شکسته ام
در حسرت لحظه ای آرامشم ، همچنان اشک از چشمانم میریزد و در انتظار طلوعی دوباره ام
همه چیز برایم مثل هم است ، طلوع برایم همرنگ غروب است ، گونه هایم پر از اشک شده و عین خیالم نیست ، عادت کرده ام دیگر….
عادت کرده ام از همنیشینی با غمها ، کسی دلسوز من نیست
قلبم رنگ تنهایی به خودش گرفته ، دیگر کسی به سراغ من نمی آید، تمام فضای قلبم را تنهایی پر کرده ، دیگر در قلبم جای کسی نیست

 

هر چه اشک میریزم خالی نمیشوم ، هر چه خودم را به این در و آن در میزنم آرام نمیشوم ، کسی نیست تا شادم کند ، کسی نیست تا مرا از این زندان غم رها کند
دلم گرفته
 ….


[+] نوشته شده توسط amirali در 19:36 | |







کاش یکی پیدا میشد

وقتی که میدید گلوت ابر داره  و چشات بارون

به جای اینکه بپرسه

"چته؟چی شده؟؟"

بغلت کنه و بگه:

 

گریه نکن...


[+] نوشته شده توسط amirali در 19:35 | |







پسر :شنیدم داری ازدواج می کنی ..مبارکه..خوشحال شدم شنیدم..

 

 
دختر :مرسی..انشااله قسمت شما..

پسر:می تونم برای آخرین بار یه چیزی ازت بخوام؟

دختر:چی می خوای؟

پسر:اگه یه روز صاحب یه پسر شدی می شه اسم منو بذاری
 
روش؟

دختر:چرا؟می خوای هر موقع که نگاش می کنم ..صداش می کنم
 
درد بکشم؟؟

پسر:نه..آخه پسرا عاشق مامان هاشون می شن..می خوام
 

 

 بفهمی چقدر عاشقت بودم...


[+] نوشته شده توسط amirali در 19:33 | |








[+] نوشته شده توسط amirali در 19:32 | |







باران نبار !

نبار لعنتی !

یارم با دیگری بیرون است...!!!

 

سرما میخورد...!!!


[+] نوشته شده توسط amirali در 19:30 | |







امروز یک بار دیگه احساس بعد گشتم برام  تازه شد

همون احساسی که تا زنده باشم از یادم نمیره

نمیدنم چرا ولی امروز فکر میکنم خیلی غریبم

غریت از عشق غریت از  همه چیز

خدایا !!!!!!!!!

ای کاش من به دنیا نمیومدم !

تا اینجوری شکست تلخی را در زندگی ام تجربه کنم .


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:3 | |







اون که یه وقتی تنها کسم بود

 

تنها پناه دل بیکسم بود

 

تنهام گذاشت رفت

 

رفت از کنارم

 

از درد دوریش من بیقرا

 

خیال میکردم پیشم میمونه

 

ترانه عشق واسم  میخویه

 

خیال میکردم یه هم زبونه

 

نمیدنستم نا مهربونه

 

با اینکه رفته اما هنوزم

 

از داغ عشقش دارم میسوزم

 

فکر و خیالش همش باهام

 

هرجا که میرم جلو چشامه

 

دلم میخواد تا دوم بیارم

 

رو درد دوریش مرحم بزارم

 

اما نمیشه راهی ندارم

 

نمیتونم من طاقت بیارم

 

نمیتونم من طاقت بیارم

 


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:1 | |







امشب بازهم دلم گرفته نمی خوام که ادامه بدم

نمیخوام که بازهم به روزهای سخت گذشتم برکردم

دیگه دوست ندارم به خدا خسته شدم

خسته از همه چیز از همه کس!!

نمیخوام که دیگه زنده بمونم

امشب اونی که من فکر می کردم که منو درک میکنه ...............

نمیخواهم که دیگه ادامه بدم  


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:1 | |







در اولیـن نگـــاه تــــو ای نـازنین دل بـاخـتـــم

ای کاش نمیدیدم تـو را خود را به دام انداختـم

آهنگ برایت ساختـم عمری به پایت بـاخـتـــم

در درد بی داد زمان سوختـم ولیکن ساختــم

در اولیـن نگــاه تـــو ای نـازنین دل بـاخـتــــم

ای کاش نمیدیدم تو را خود را به دام انداختـم


[+] نوشته شده توسط amirali در 16:0 | |







 

برایم گریه کن امشب که تنها امشبم با تو

برایم گریه کن فردا که جز یادی نخواهد بود

نمی خواهم که بر گورم لب مهروب به افسای

و یا بی من نمی خواهم که بیادی دیگری مانی

برایم گریه کن امشب که تنها امشبم با تو

باریم گریه فردا که جز یادی نخواهد بود

به رویم بوسه زن امشب که تنها امشبم با تو

به جز از امشبم اینجا شب دیگر نخواهم بود

برایم گریه کن امشب که تنها امشبم با تو

برایم گریه کن فردا که جز یادی نخواهد بود


[+] نوشته شده توسط amirali در 15:59 | |







سلام ای بی وفا ،‌ ای بی ترحم 
 سلام ای خنجر حرفای مردم 
 سلام ای آشنا با رنگ خونم 
سلام ای دشمن زیبای جونم 
بازم نامه می دم با سطر قرمز 
 آخه این بار شده من با تو هرگز 
 نمی خوام حالتو حتی بدونم 
 تعجب می کنی آره همونم 
 همونی که زمونی قلبشو باخت 
 همون که از تو یک بت ،‌ یک خدا ساخت 
 همونی که برات هر لحظه می مرد 
 که ذکر نامتو بی جون نمی برد 
همونم که می گفتم نازنینم 
بمیرم اما اشکاتو نبینم 
 همون که دست تو ،‌ مهر لباش بود 
 اگه زانو نمی زد غم باهاش بود 
حالا آروم نشستم روی زانوم 
 ولی دیگه گذشت اون حرفا ،‌ خانوم 
 تعجب می کنی آره عجیبه 
 می خوام دور شم ازت خیلی غریبه 
 خیال کردی همیشه زیر پاتم ؟
 با این نامردیات بازم باهاتم ؟
 برات کافی نبود حتی جوونیم 
 تموم شد آره گم شد مهربونیم 
 دیگه هر چی کشیدم بسه دختر 
 نمی بینیم همو این خوبه ،‌ بهتره 
 دیگه بسه برام هر چی کشیدم 
 فریبی بود که من از تو ندیدم ؟
 دروغی هست نگفته مونده باشه ؟
 کسی هست تو خیال تو نباشه ؟
عجب حتی دریغ از یک محبت 
دریغ از یک سر سوزن صداقت 
 دریغ از یک نگاه عاشقونه 
 دریغ از یک سلام بی بهونه 
نه نفرینت چرا ، این رسم ما نیست 
 اگر چه این چیزا درد شما نیست 
گل بیتا چرا اخمات توهم شد؟
 چیه توهین به ذات محترم شد ؟
 دیگه کوتاه کنم با یک خدافظ 
 که عشق ما رسید به سد هرگز


[+] نوشته شده توسط amirali در 15:59 | |







روزها و شبها به انتظارت ماندم تا بیایی

لحظــا را بـه امید دیدنت سپــری کــــــــردم

روزها را به امید با تو بودم سپری کـــرد

 زنده ماندم تـا بـا تـو باشم و زندگی کنــــم

 

امــا دیگـــــــه نمیخـــــــوام

 

دیگه در این روزها و این شبها در انتظارت کسی نیستم

دیگـــه درایـــن لحظهـــا  بــــه امیـد دیــدن کســـی نیستــــم

دیگــه ایـن روزهـا را بـه امید بـا تـو بــود سپـری نمیکنم

دیگـــه نمیخــــوام زنـــده بمــونــم تــا بــا تــو زندگــی کنـــم

 

چـــرا کــه تـــو یک بیوفـا بـودی که رفتی

رفتی و مرا با تمام ارزوهایم تنها گذاشتی

دیگــــه هـــــرگــــــز تــــــــو را نیمخـــــــوام

 

دیگــــه تـــــــــــــو را دوستـت نــــــــــــــدارم


[+] نوشته شده توسط amirali در 15:58 | |







کاش میشد قلب ما از یاس بود

تک تک گلبرگ آن احساس بود

پاک و سبز و ساده بی اعدا

کاش میشد بهتر از الماس بود

کاش میشد عشق را تفسیر کرد

عاشقی را با محبت سیر کرد

***** 

در خلوت من نگاه سبزت جاریست

این قسمت بی تو بود اجباریست

افسوس نمی شود کنارت باشم

ای دوست تمام لحظه ها تکراریست

*****

آغاز دوست داشتن زیبان

گرچه پایان راهمان نا پیداست

بس به پایان نیندیشیم

که همین دوست داشتن زیباست


[+] نوشته شده توسط amirali در 15:56 | |







عکس تصویر تصاویر پیچک ، بهاربیست Www.Bahar-20.com

 به چشمهای خود بیاموزید که نگاه به کسی نیندازند

اگر نگاه انداختند عاشق نشوند اگر عاشق شدند وابسته نشوند

اگر وابسته شدند مجنون نشوند و اگر نیز مجنون شدند با عقل و منطق زندگی کنند

  اینک که پا به این راه دشوار گذاشته اید ، با صداقت عشق را ابراز کنید 

 تنها عاشق یک دل باشید ، تنها به یک نفر دل ببندید 

 و با یکرنگی و یکدلی زندگی کنید. 

 به عشق خود وفادارباشید،تا پایان راه با عشق باشید 

 و از ته دل عشق را دوست داشته باشید

 

از تمام وجود عاشق.

 


[+] نوشته شده توسط amirali در 15:53 | |







جدایی درد بی درمان عشق است

جدایی حرف بی پایان عشق است 

 

جدایی قصه های تلخ دارد

جدایی ناله های سخت دارد

 

جدایی شام بی پایان عشق است

جدایی راز بی پایان عشق است

 

جدایی گریه وفریاد دارد

جدایی مرگ دارد درد دارد

 

خدایا دور کن درد جدایی

که بی زارم دگر از اشنایی


[+] نوشته شده توسط amirali در 15:51 | |







گفتمش:آغاز درد عشق چیست؟

  گفت : آغازش سراسر بندگی است ...

 
گفتمش: پایان آن را هم بگو ...
 
 گفت : پایانش همه شرمندگی  است ...
 
گفتمش: درمان دردم را بگو ...
 
 گفت : درمانی ندارد  . بی دواست ...
 
گفتمش : یک اندکی تسکین آن ...
 
 گفت : تسکینش همه سوز و فناست...


[+] نوشته شده توسط amirali در 15:50 | |







از وقتي ك تو رفتي پريده رنگ شادي
 
اما خورشيد ميتابه مثل ي روز عالي
 
چطور هنوز پرنده داره هواي پرواز
 
چطور هنوز قناري سرميده بانگ اواز
 
مگه خبر ندارن تو رفتي از كنارم
 
چرا بهت نگفتن بي تو چه حالي دارم
 
به چشم خسته ي من اسمون از سنگ شده
 
لعنت ب اين  تنهايي دلم برات تنگ شده


[+] نوشته شده توسط amirali در 15:49 | |