
تک تک شمع هایم را برای خوشبختیت فوت خواهم کرد
***
نه باورم نمیشه که تو منو از یاد ببری تولدم شد بی وفا از تو نیومد خبری
چشمای من خشک شد به در,حالا کی بی وفا تره بال و پرش دادم ولی دیگه واسم نمیپره
دستای سردم عزیزم, گرمی دستاتو میخواد تورو به عشقمون قسم اون روزارو یادت بیاد
حتی دیگه خدامونم به دادمون نمیرسه گریه نکن ای دل من دستم بهش نمیرسه
توروخدا بهش بگین صبر منم سر اومده خدا به من بگو چرا خوشی به من نیومده
بهش بگین سراغشو از کس و نا کس میگیرم بهش بگین اگه نیاد تو انتظارش میمیرم
آخه چرا نگاه اون چنگی به دل نمیزنه میگن یکی تو قلبشه جونمو آتیش میزنه
فقط خدا ازت میخوام دست توی دستاش بذارم جز آرزوی دیدنش هیچ آرزویی ندارم
بازم میگم دوست دارم کاش عشقمون جون بگیره برگرد بیا به کلبمون تا سر و سامون بگیره
ببخش اگه قسمت نشد توی چشات نگاه کنم یا سر رو شونت بذارم اسم تورو صدا کنم
تو هم منو بذار برو اما بدون رسمش نبود جز تو آخه کیو دارم دلیل رفتنت چی بود؟
اونکه نخواست پیشم باشی باید خودش صبرم بده خدا گرفتی عشقمو جواب قلبمو بده
نظرات شما عزیزان:
|